کاش میشد فاصله ها رو خط زد
کاش میشد راه ها را برید
اما به گمانم میشود

میشود در دلمان راه هارا خط بزنیم
گمانم میشود فاصله هارو با دلمان پاک کرد
وقتی من و تو دو عاشق شویم
دیگر فاصله ای نداریم
دیگر بیستون ها هم فاصله نمی اندازن
هرگز از دل تنگی ها نگیم
ما با دل گرمی ها زنده ایم
ما زندهایم چون عاشقیم
من زنده ام چون تو هستی
من زنده ام چون وجودت را حس میکنم
مرا با نگاهت گرم کن
با صدایت مست کن
بگزار گرم و مستانه رغسان و خرامان
خراب نگاهت شوم
دل اگر چه تنک است اما شوق وصال است مرا
پس شکوه ندارم از این دل
شوق وصال را به سر میپرورانم و بهر وصالت بال پرواز در می اورم
چون گمانم این است بال پرواز مرا به وصالت میرساند اما
اگه از دل تنگیت شوم مرغ بال و پر بسته ای در فراغت بمیرم
من زنده ام به شوق دیدارت
دوست دارم